- انگيزه يادگيري ايجاد كنند، مشوق خودمختاري باشند
    - عزت نفس را تقويت كنند، اعتماد به نفس پديد آورند
    - از شدت اضطراب بكاهند، ترس را از بين ببرند و ياس را كم كنند

    معلم ها، به مقدار زيادي كفايت و كارداني در ارتباط محتاجند. معلمي كه ذهن روشن و آگاه دارد نسبت به معنا و مفهوم واژه ها حساسيت نشان مي دهد. او مي داند موضوع درسي كه دانش آموز ياد مي گيرد اغلب به سبك كار معلم بستگي دارد. او از احساسات آگاه است و گفتار مناسبي دارد كه از طريق آن درك و تفاهم را به دانش آموز انتقال مي دهد. او نسبت به ارتباطي كه دانش آموز را خراب مي كند آلرژي دارد. او از سرزنش و شرمسار كردن دانش آموز پرهيز مي كند و از اهانت و تشر زدن به او نفرت دارد. گفتار او خالي از هرگونه مكالمه مخرب و بيان غلط و اشتباه است.
    سازگاري در ارتباط، نوعي موفقيت است و مستلزم يادگيري و تمرين و انضباط شخصي است. اين امر متضمن تمرين بسيار است. اين ادعا كه در يك رابطه خوب، آدم مي تواند هرچه دلش خواست بگويد بدون اينكه زياني به كسي برسد، ادعايي تسلي بخش است، اما غلط است. به اين باور مي ماند كه آدم وقتي سلامت و تندرست است مي تواند هرچيزي را ببلعد بدون اينكه زيان ببيند حتي سم را.


    رهيافتي موثر در تكاليف خانه    بيشتر وقت معلم ها، صرف اين مي شود كه تكليف بدهند و تكليف نگاه كنند. بسياري از كمدي ها و تراژدي هاي كلاس ريشه در همين تكاليف دارد. دانش آموز ياد مي گيرد كه درباره تكاليف خانه اش دروغ سر هم كند، از روي دست دوستانش كپي كند، در راه مدرسه دفتر تكاليفش را گم كند، يا آن را در خانه جا بگذارد.
   
   
 منبع:
    روابط معلم و دانش آموز، نوشته هايم گينات 
     
 
 روزنامه رسالت، شماره 6356 به تاريخ 13/11/86، صفحه 6 (فرهنگي آموزشي)